English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (8057 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
problem behavior U رفتار مشکل افرین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
behavior U سلوک اخلاق
behavior U وضع
behavior U حرکت
behavior U رفتار
overt behavior U رفتار اشکار
nonverbal behavior U رفتار غیرکلامی
purposive behavior U رفتار غایت نگر
regressive behavior U رفتار واپس رو
behavior therapy U رفتار درمانی
behavior sampling U نمونه گیری از رفتار
maternal behavior U رفتار مادری
collective behavior U رفتار جمعی
contact behavior U رفتار تماس جویانه
explicit behavior U رفتار اشکار
elicited behavior U رفتار فراخوانده
elastic behavior U حرکت ارتجاعی
elastic behavior U رفتار ارتجاعی
expressive behavior U رفتار بیانگر
incipient behavior U رفتار اغازین
learned behavior U رفتار اموخته
detour behavior U رفتار غیر مستقیم
locomotor behavior U رفتار جابه جایی
implicit behavior U رفتار نااشکار
covert behavior U رفتار نااشکار
behavior repertoire U خزانه رفتار
behavior rehearsal U تمرین رفتار
behavior modification U تغییر رفتار
His behavior was stupid. U رفتارش احمقانه بود.
target behavior U رفتار اماج
verbal behavior U رفتار کلامی
spontaneous behavior U رفتار خودانگیخته
ritualistic behavior U تشریفات وسواسی
apopathetic behavior U رفتار گروه زاد
automatic behavior U رفتار خودکار
ambivalent behavior U رفتار دو سوگرا
avoidance behavior U رفتار اجتنابی
social behavior U رفتار اجتماعی
organizational citizenship behavior U رفتار شهروندی سازمانی
acid base behavior U خاصیت اسیدی- بازی
Her behavior was ecough to make me swar. U رفتارش کفرم را در آورد
If this is your problem , it is no problem , it is no problem . U اگر گرفتاریت فقط اینست که اصلا" گرفتاری نیست
problem U مسئله
Is that enough to be a problem? U آیا این کافی است یک مشکل بحساب بیاید؟
What's the problem? U مشکل کجاست؟
No problem at all. It is quite all right . U مانعی ندارد
problem U یافتن پاسخ برای مشکلی
problem U معما موضوع
problem U سوالی که یافتن پاسخ آن مشکل باشد
problem U زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
problem U چیستان
problem U مشکل
problem U واضح کردن توضیحات شکل به روش منط قی
problem U یافتن علامت و روش رفع و تعمیر خطا یا مشکل
problem U مساله
problem U خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
test problem U مسئله ازمابنده
solution to a problem U راه حل یک مسئله
solution of a problem U حل یک مسئله
problem description U شرح مسئله
problem-solving U مساله گشایی
benchmark problem U کار یا برنامه بررسی اعتبار کارایی سخت افزار یا نرم افزار
benchmark problem U مسئله محک
problem statement U حکم مسئلهای
My only problem is money . U تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
problem-free <adj.> U بدون زحمت
problem-free <adj.> U بدون دردسر
A problem is a chance for you to do your best. U مشکل فرصتی است برای شما تا نهایت تلاشتان را بکنید.
to crack a problem U مسئله ای را حل کردن [ریاضی یا فیزیک]
the heart of the problem U اصل مساله
Problem - solving . U گره گشایی ( رفع مشکل )
problem state U وضعیت مسئله
problem state U حالت مسئلهای
problem child U فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
problem child U فرزند مسئله دار
identification problem U مسئله شناسائی
problem child U کودک مشکل افرین
problem checklist U فهرست مشکلات
determinate problem U مسئله ایی که یک یا چندراه حل معین دارد
definition of a problem U تعریف یک برنامهThe
problem box U جعبه مساله
check problem U مسئله ازمایشی
chess problem U معما
domestic problem U مساله خانوادگی
chess problem U مسئله شطرنج
problem analysis U تجزیه و تحلیل مسئله
problem definition U تعریف مسئله
problem program U برنامه مسئلهای
problem plav U نمایشی که موضوع ان مسئلهای باشد
eight queens problem U مسئله هشت وزیر شطرنج
problem program U برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
feeding problem U مشکل تغذیه
problem oriented U مسئله گرا
problem identification U بازشناسی مشکل
problem solving U حل مسئله
problem identification U شناسایی مسئله
problem file U پرونده مسئلهای
check problem U مسئله مقابلهای
identification problem U مسئله تعیین هویت
problem description U تشریح مسئله
mooney problem checklist U مشکل سنج مونی
to face a serious problem for the country U مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
mind body problem U مساله تن و روان
More money is not the answer to this problem. U پول بیشتر حل این مسئله نیست.
to face a serious problem for the country U روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
on line problem solving U حل مسئله بطور درون خطی
We are confronting a difficult problem. U با مسأله مشکلی روبرو هستیم
It is an extremely complicated problem. U مسأله بسیار پیچیده ایست
problem oriented language U زبان مسئله گرا
problem oriented language U زبان باگرایش مسئله
The real problem is not whether machines think but whether men do. U مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
one's biggest worry [problem number one] U بزرگترین نگرانی
This would provide an obvious solution [to the problem] . U این می تواند یک راه حل واضح [به مشکل] فراهم می کند.
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. U زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. U مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
To umravel a complication . to unlock adoor . to resolve ( untangle )a knotty problem. U گره از مشکلی باز کردن ( گشودن )
Recent search history Forum search
1A program is the ordered set of instructions to solve a particular problem.
2single gas
2single gas
1to as
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com